سه شنبه ١١ ارديبهشت ١٤٠٣

آخرین اخبار :



  چاپ        ارسال به دوست

روزنگار‌های سی و ششمین جشنواره فیلم فجر :

روز اول: كوچ اجباری

سینمای نو > سرویس سینما

روزنگار‌های سی و ششمین جشنواره فیلم فجر :

روز اول: كوچ اجباری

مونا انوری‌زاده

بهمن دیگری از راه رسید و سال كهنه در سینمای ایران تحویل شد. سی و ششمین جشنواره ملی فیلم فجر از روز جمعه مورخ 13 بهمن 96 در پردیس سینمایی ملت كه سالن مخصوص نمایش فیلم برای اهالی رسانه؛ منتقدان و خبرنگاران است آغاز به كار كرد. كوچ اجباری از برج میلاد كه طی نه سال گذشته به عنوان كاخ جشنواره میزبان اهالی رسانه و سینما بود طعم شیرین فرا رسیدن سال نوی سینمایی را در همان روز اول تلخ كرد. پردیس سینمایی ملت همان طور كه از ابتدا نیز پیش‌بینی می‌شد محل مناسبی برای گردهمایی این جماعت در ایام جشنواره فجر نبود و نیست. معضل پاركینگ كه از همان روزهای اول هم پیش‌بینی می‌شد به پاشنه آشیل این پردیس مبدل شد و در ساعت اولیه برگزاری جشنواره خود را به رخ كشید! صف طولانی خودروهای میهمانان جشنواره آنهم در روز جمعه كه روز نسبتاً خلوت تهران محسوب می‌شود آشكارا وضعیت ترافیكی بزرگراه نیایش بعد از تقاطع خیابان ولی‌عصر را بهم ریخت! و این سؤال را پدید آورد كه با شروع روز كاری چه وضعیتی در انتظارمان خواهد بود؟

حضور اهالی رسانه آن‌هم بدون حضور دست‌اندركاران سینما در پردیس ملت رونق و شور همیشگی را از جشنواره فجر گرفت و میهمانان را در هزارتوی گیج‌كننده معماری غریب پردیس ملت سرگردان كرد! نورپردازی دلگیر‌كننده و مرده‌ لابی‌ و راهروها و همینطور سالن پذیرایی پردیس، به شدت كسل‌كننده و نامتناسب با شور و نشاطی است كه قرار است جشنواره ایجاد كند یا دست‌كم همیشه فكر می‌كردیم باید ایجاد كند.

عدم وجود تناسب میان تعداد میهمانان دعوت شده و پدیده بدیهی و البته حیاتی سرویس بهداشتی از دیگر مواردی است كه قطعاً موقع اسباب‌كشی از برج میلاد به پردیس ملت به آن توجه نشده است!

مشكل آنتن‌دهی خطوط موبایل و به تبع آن ضعف خطوط اینترنت هم كه اطلاع‌رسانی و برقراری ارتباط را دشوار ساخته بود از دیگر مواردی است كه پیش‌بینی نشده است.

اما به تأسی از شعر حافظ علیه‌الرحمه كه فرمود "عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو"، با وجود دلچسب نبودن تماشای فیلم‌های در پردیس ملت به طور كلی در ایام جشنواره، خالی بودن این پردیس از حضور جماعت صرفاً علاقه مند اما كاملاً بی‌ربط كه پس از تبدیل برج میلاد به سالن مد، به دنبال سلفی گرفتن با بازیگران درجه سه و چهار تلویزیون بودند از نكات مثبت فیلم دیدن در یك جمع كاملاً حرفه ای است. مضافاً اینكه از ماراتن  پشت در سالن سینما برای تصاحب صندلی خبری نیست و می‌توان با آرامش تمام به سالن‌های نمایش راه یافت و متمدنانه روی یك صندلی نشست كه دید استاندارد و مناسبی نسبت به پرده دارد. 

آماده نشدن كارت برخی از میهمانان پردیس ملت تا ساعت 1 بعدازظهر روز جمعه از دیگر موارد حیرت‌انگیزی است كه متأسفانه در جشنواره سی و ششم هم شاهد آن بودیم! اینكه چرا با وجود ثبت‌نام از متقاضیان حضور در پردیس ملت، در مقطع زمانی حدود یكماه باز هم "مدرسه دوستان دیر شده" و برخی از جمله شخص نگارنده تا ساعت 13:30 روز 13 بهمن - در شرایطی كه ساعت 14 نمایش اولین فیلم شروع می‌شد- بلاتكلیف منتظر دریافت كارت بوده‌اند به شدت محل سؤال است... انتظار می‌رود در حالی كه ستاد جشنواره برای ثبت‌نام اهالی رسانه بازه زمانی تعیین می‌كند و پس از اتمام آن زمان از قبول درخواست ثبت‌نام اجتناب می‌ورزد در ارتباط با وظایف خود نیز همین‌قدر سخت‌گیر و منظم و دقیق رفتار كند و البته آرزومندیم بعد از برگزاری سی و شش دوره از جشنواره فجر، بتوانیم با بهره‌گیری از تجربیات گذشته بالأخره روزی از بدیهیات برگزاری جشنواره فارغ شویم و از اختراع هر ساله چرخ از نو دست بكشیم...

اما در سانس اول روز اول جشنواره در پردیس ملت، فیلم سینمایی "كامیون" ساخته كامبوزیا پرتوی با تأخیری حدوداً بیست دقیقه‌ای در سالن رسانه‌ها به نمایش در آمد. كامبوزیا پرتوی بی‌شك یكی از بهترین‌های فیلمنامه‌نویسی سینمای ایران بعد از انقلاب است. شماری از درخشان‌ترین آثار سینمایی این كشور از قلم او سرچشمه گرفته‌اند. 12 سال بعد از فیلم تحسین شده "كافه ترانزیت"، كنجكاوی و انتظار خاصی برای تماشای اثر دیگری از كامبوزیا پرتوی كه سابقه ساخت "بازی بزرگان" را هم در كارنامه دارد وجود داشت. انتظاری كه برآورده نشد. پرتوی سال‌های درازی است كه برای ساخت "كامیون" تلاش می‌كند. سابقه نگارش طرح "كامیون" به بیش از ده سال قبل برمی‌گردد و جغرافیای طرح اولیه پرتوی در افغانستان می‌گذشت؛ زنی افغانی كه از وحشت جنگ و خونریزی و جو خفقان حاكم بر كشورش و البته در جستجوی شوهرش كه به ایران آمده بود راهی ایران می‌شد و در طول مسیر میان او و راننده‌ كامیونی كه آنها را به تهران می‌رساند ارتباطی عاطفی شكل می‌گرفت. تغییر جغرافیای اثر از افغانستان به اقلیم كردستان احتمالاً نشأت گرفته از به تعویق افتادن مكرر تولید "كامیون" است كه تحولات منطقه‌‌ای سال‌های اخیر، پرداختن به موضوع افغانستان را از حیز انتفاع ساقط كرده و البته فجایعی كه داعش در عراق به بار آورد و به خصوص جنایتی كه در حق ایزدی‌ها رخ داد نگاه‌ها را به سمت عراق چرخاند و طبیعتاً كامبوزیا پرتوی هم به عنوان هنرمندی دغدغه‌مند از این اتفاقات غافل نمانده و كوشیده است تا حرفی به روز داشته باشد اما شوربختانه این نگاه به اتفاقات روز در حد تیتر باقی‌مانده و ابداً به عمق نرسیده و به تصویر روشن و تحلیل موشكافانه‌ای منجر نشده است. به جز طرح مسئله فرار زن از كشورش در مقدمه فیلم و دیالوگ شعاری كاراكتر نیكی‌كریمی، با بازی نیكی كریمی كه "شما ایزدی هستین؟ داعش با شما چی‌كار داره؟" كه متأسفانه اولین خنده‌ دسته جمعی معروف را هم در سالن رسانه جشنواره رقم زد فیلم در باب مسئله‌ای كه طرح كرده كاملاً سكوت می‌كند و حتی دیگر در حد تیتر هم به بحرانی كه منجر به داستان این فیلم می‌شود اشاره نمی‌كند.

 نیمه‌اول فیلم اگرچه كند پیش می‌رود اما به مدد تصاویر بكر و جذابی كه تصویر می‌كند مخاطب را تا حدودی همراه می‌سازد. تصویر متفاوت سعید آقاخانی با گریم باورپذیر و لهجه‌ای كه به لطف اصالت كرد خود بازیگر باورپذیر و خوب از آب درآمده هم به اندازه همان نیمه‌ اول كاربردی است. با رسیدن شخصیت‌ها به تهران جز سرگردانی، موقعیت‌های ساختگی مكرر چیده شده كه بعضاً مثل همان سكانس نچسب تصادف با نیكی كریمی اضافی و بدون كاركرد هستند و حتی ضد خود فیلم عمل می‌كنند چیزی نصیب تماشاگر نمی‌شود. فیلم جاده‌ای پرتوی در نیمه دوم كاملاً رها و بدون هدف به نظر می‌رسد. تم جستجوی فیلم بی‌نتیجه می‌ماند و اثر حتی از جمع‌بندی این سیر حركتی نیز عاجز می‌ماند. در این سفر نه تحولی در شخصیت‌ها رخ می‌دهد و نه مكاشفه‌ای صورت می‌گیرد. شخصیت‌های فقط از یك نقطه به نقطه‌ دیگری منتقل می‌شوند بی‌آنكه توفیقی برایشان حاصل شود. رابطه میان شخصیت‌ها و ارتباط عاطفی‌ای كه قرار است میان شخصیت‌ها برقرار شود و تماشاگر را متأثر كند و به تعبیری موتور پیش‌برنده قصه باشد به طور كلی شكل نمی‌گیرد. همه‌چیز در سطح و در حد كلیشه باقی می‌ماند؛ حتی غیرت پسرك كرد نسبت به زن برادرش هم تبدیل به شوخی فیلم می‌شود تا اینكه احساس‌برانگیز و جذاب باشد. در نهایت جستجوها به نتیجه نمی‌رسد و سفر نه تمام كه رها می‌شود و قصه حتی در پاسخ دادن به سؤالاتی كه خودش طرح كرده نیز ناكام می‌ماند؛ مثل ماجرای ساكی كه از بروژ پیدا می‌شود و عكس نیكی كریمی و چند ضبط ماشین در آن است و ...

تلاش تازه پرتوی در فیلمسازی، فرسنگ‌ها از پرتوی فیلم‌نامه‌نویس كه فیلمنامه‌نویس زبردست و توانمندی است فاصله دارد و متأشفانه حتی از پرتوی كارگردان كه قرار است یك فیلم به طور كلی ماحصل خلاقیت و مدیریت او باشد هم چندین و چند قدم عقب‌تر است...

"كامیون" رفت اما سینمای ایران همچنان چشم‌انتظار جاری شدن كلمات از قلم جادویی كامبوزیا پرتوی خواهد ماند به این امید كه روزهای درخشش او تكرار شود...

در سانس دوم جشنواره سی و ششم در پردیس ملت، فیلم سینمایی "جاده قدیم" به كارگردانی منیژه حكمت به نمایش در آمد. اینكه منیژه حكمت پس از گذراندن آن دوره سخت بیماری بار دیگر به عرصه سینما بازگشته بیش از هر اتفاق دیگری مایه مسرت است حتی اگر نقدهای بسیاری بر فیلمی كه ساخته وارد باشد. "جاده قدیم" بی‌شك ماحصل دغدغه‌های زنانه یك كارگردان زن است. دلواپسی‌ها و همذات‌پنداری زنانه منیژه حكمت درباب سوژه‌ای كه به تصویر می‌كشد به روشنی در سرتاسر فیلم هویداست اما طرح این دلواپسی و ایجاد نگرانی به تنهایی كافی نیست. به نظر می‌رسد فیلمساز بیش از هر چیز مرعوب ایده‌ای شده‌ كه به نظر می‌رسد ایده جسورانه‌ای باشد. ایده جسورانه‌ای كه البته بعد از "فروشنده" فرهادی دیگر بكر و تازه نیست. "جاده قدیم" خوش رنگ و لعاب است. سعی می‌كند تا تصویری به روز‌تر از خانواده ایرانی در دهه 90 به نمایش بگذارد اما سرازیركردن این حجم انبوه از گرفتاری‌های ریز و درشت خانوادگی به این قصه كمكی نمی‌كند؛ مثل داستان حاملگی پریسا یا اختلاف نسلی میان بهرام و پدرش و ... هیچ‌كدام از این خرده داستان‌ها به پیشبرد قصه‌ای كه بسیار دیر هم شروع می‌شود كمكی نمی‌كند. فیلمساز فضا را طوری پیش می‌برد كه تا لحظاتی می‌توان ظن برد ماجرای دزدیده شدن مینو به ماجرای وام بانكی گره خورده و پای توطئه‌ای در كار است اما خیلی ساده از كنار تعلیقی كه ایجاد كرده می‌گذرد و همه‌چیز را به یك تصادف گره می‌زند و پس از این تصادف داستان همینطور در ورطه تكرار و پرگوئی دست و پا می‌زند و بعد بدون هیچ توجیهی به نتیجه‌ای كه مایل می‌رسد، كاراكتر را به مقام قهرمانی می‌رساند و فیلم را تمام می‌كند. اینكه چطور مینو بی‌هیچ انگیزه و منطق و توجیه و محركی همان كاری را می‌كند كه چیزی حدود 40 دقیقه از انجام آن طفره می‌رود بر تماشاگر پوشیده می‌ماند و البته مشكل ازلی ابدی پایان‌بندی فیلم در سینمای ایران را بار دیگر به رخ همگان كشیده می‌شود. انتظارت از "جاده قدیم" برآورده نشد و همچنان "زندان زنان" بهترین فیلم منیژه حكمت است. فیلمی جسورانه كه در زمان خود برخی خط قرمزها را در سینمای ایران جابجا كرده بود و رسیدن "جاده قدیم" به آن مقام راهی بس ناهموار است.

سومین فیلم روز اول جشنواره در پردیس سینمایی ملت انیمیشین "فیلشاه" بود. حضور یك انیمیشن در بخش مسابقه سینمای ایران به قدر كافی تعجب برانگیز بود و چگونگی امكان رقابت انیمیشن با آثار داستانی در رشته‌هایی كه در انیمیشن حتی وجود هم ندارند تعجب‌برانگیزتر از آن، اما كیفیت این اثر همچون آب سردی بر پیكر مخاطب نشست. شاید اگر نبود ادعاهای بزرگ و بی‌پایان سازنده "فیلشاه" مبنی بر تنه‌زدن اثرشان به انیمیشن‌های روز دنیا و سخن‌سرایی‌های بسیار مبنی براینكه انیمیشنی در ابعاد بین‌المللی ساخته شده، تماشای این اثر تا این حد دل‌آزار نبود. در پیشرفت انیمیشن ایران در سال‌های اخیر شكی نیست اما ای كاش از ادعای گزاف در این زمینه دست‌برداریم و جایگاه واقعی خود را بپذیریم. "فیلشاه" نه تنها تصویر مجذوب‌كننده‌ای ندارد. قصه‌ پركششی هم ندارد. شخصیت‌پردازی كه شاید یكی از مهم‌ترین اركان انیمیشن محسوب می‌شود در حد تیپ و توضیحات مكرر باقی‌ می‌ماند؛ اینكه ما با یك قهرمان خنگ به نام شادفیل طرف هستیم و بس! معلوم نیست چرا فیل‌های این انیمیشن مربع‌اند و كشتی‌اش دایره و این ساختارشكنی نازیبا و غیرجذاب به چه منظوری صورت گرفته است؟ بازی‌های كلامی سخیف با ضرب‌المثل‌های ایرانی كه خنده‌دار هم نیستند دقیقاً با كدام توجیه آموزشی و محتوایی در متن روی می‌دهد؟ آیا سازندگان این اثر هیچ‌وقت به روند پیام‌رسانی و تبیین محتوای آثار هالیوودی دقت كرده‌اند؟ یا تنها به كپی‌برداری از تصویر موش در انیمیشن جهانی و مشهور "راتاتوی"، بسنده كرده‌اند؟ آیا 800 هزاردلاری كه كارگردان فیلم به عنوان هزینه فیلم از آن یاد می‌كند و با اعتماد به نفسی كاذب از مقایسه این 800 هزاردلار با هزینه 200 میلیون دلاری انیمیشن "كوكو" كه از نامزدهای اسكار امسال است دم می‌زند در مسیر درستی هزینه شده است؟ و اصلاً می‌شود "فیلشاه" را با "كوكو" مقایسه كرد؟  از ایرادات محتوایی "فیلشاه" به عنوان اثری كه مدعی است از یك قصه قرآنی وام گرفته می‌گذریم و نقد در این زمینه را به اهل فن واگذاریم اما آنطور كه كارگردان ادعا كرده نه از دیدن رنگ و لعاب و جنس و كیفیت فیلم غافلگیر شدیم و نه قصه ما را گرفت البته كسی منكر تلاش دوستان برای بالابردن استانداردهای انیمیشن ایران نیست اما پسندیده است كه دست از این‌همه خودستایی برداریم چرا كه واقع‌بینی برای ادامه مسیر و پیشرفت مفیدتر است.

اولین روز جشنواره در پردیس ملت با پایان نمایش این انیمیشن به پایان رسید و اهالی رسانه رفته‌رفته پردیس ملت را ترك نمودند.

اما شاید كنجكاوی‌برانگیز‌ترین حاشیه این روز در فضای جشنواره سی و ششم خبری بود كه در ساعات پایانی شب منتشر شد. خبر انصراف پردیس هویزه مشهد از نمایش فیلم‌های جشنواره.

مسئولان پردیس هویزه مشهد در اعتراض به عملکرد جشنواره فیلم فجر از نمایش فیلم‌های این دوره انصراف دادند. در بیانیه‌ای که از سوی مسئولان این سینما منتشر شده نوشته شده است:  جشنواره فیلم فجر در مشهد, آغازین روزهای خود را با حواشی تلخی سپری می‌کند که منجر به انتشار این بیانیه از سوی پردیس هویزه شده است.  مسئولین این سینما بیان داشته اند نظر به خودداری دبیرخانه جشنواره فیلم فجر در اکران یکسان فیلم‌های این دوره در سینمای نامبرده و احترام به مخاطبین فهیم خود, پرده سینمای هویزه به نشانه اعتراض خاموش شده و از اکران فیلم‌های این دوره سرباز زده خواهد شد. ضمن احترام به سازندگان فیلم‌های این دوره از جشنواره فجر و تقدیر از علاقه‌مندان سینما با عنایت به برنامه‌ریزی‌های سنجیده و دور از تبعیض سینمای یاد شده میزبان دوره‌های آتی جشنواره فیلم فجر خواهد بود.



١٢:١٠ - شنبه ١٤ بهمن ١٣٩٦    /    شماره : ٦٧٢٣٥    /    تعداد نمایش : ٢٠٧







سینمای ایران در گذر تاریخ



فیلم و صدا

سایر رسانه ها

تبلیغات

برگزیده ها

دارای مجوز شماره 89.25738

از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی


پیوندها

سینمای نو را دنبال کنید

کلیه حقوق این سایت برای سینمای نو محفوظ و استفاده از مطالب آن با ذکر کامل نام منبع مجاز است