به گزارش پایگاه خبری تحلیلی سینمای نو و به نقل از اتاق خبر خانه هنرمندان ایران، فیلم سینمایی «سامی» سرگذشت عاشقانه مردی را روایت میکند که فقدان بیست ساله همسرش را باور ندارد.
حبیب باویسجاد کارگردان فیلم «سامی» از تجربههای شخصی، تأثیرات سینمایی و روند دشوار تولید فیلمش میگوید.
او معتقد است هر آنچه امروز در کارش نمود دارد، ریشه در سالهای کودکی و علاقهاش به سینما دارد: «از بچگی زیاد سینما میرفتم، فیلمهای کیمیایی و آثار خارجی میدیدم. ما نسل خوششانسی بودیم که فیلم خارجی زیاد میدیدیم. هر چه امروز در ذهنم مانده، ترکیبی از تمام آن چیزهایی است که عاشقشان بودم — یک کولاژ از همهی دوستداشتنیهای سینماییام.»
او توضیح میدهد که پیش از شروع هر پروژهای، به نوعی «آمادهسازی ذهنی» نیاز دارد: «قبل از اینکه دست به کار بشوم، چند فیلم و کتاب خاص را میبینم و میخوانم. مثل وزنهبرداری که دوپینگ میکند تا آماده شود، من هم با دیدن و خواندن آنها ذهنم را شارژ میکنم. بعد تازه میروم سراغ کار. معمولاً ناخدا خورشید، آثار احمد محمود و همسایهها را چندین بار مرور میکنم تا بهتر بفهمم آدمها چه هستند و چرا رفتار میکنند.»
حبیب باویساجد با خنده از روزهای طاقتفرسای فیلمبرداری «سامی» یاد میکند: «تولید این فیلم اصلاً معمولی نبود. ۶۴ جلسه فیلمبرداری داشتیم، در گرمای ۵۳ درجه! آمبولانس همیشه کنارمان بود که اگر کسی غش کرد، سریع برسانند بیمارستان. تدوین فیلم هم یک سال طول کشید. در معادلات فیلمسازی چنین چیزی اصلاً تعریفشده نیست.»
کارگردان از اتفاقی عجیب در مرحله پستولید میگوید:«یک سال بعد از پایان فیلمبرداری «سامی»، وقتی با تدوینگر نشستیم پای فیلم، زل زدیم به هم و گفتیم: «این بازی اصلاً به فیلم نمیخوره.» پس بازیگر نقش اصلی را حذف کردیم و دوباره با یک بازیگر ناشناخته تمام سکانسها را گرفتیم! این یعنی همهچیز علیه قواعد سینمای کلاسیک بود.
او اضافه میکند که در فرایند کار، هیچچیز قطعیت نداشت: «برخلاف فیلمهایی که سهماهه فیلمبرداری و ششماهه تدوین میشوند، ما مدام برمیگشتیم و تغییر میدادیم. مثلاً شش ماه بعد میفهمیدیم فلان پلان بد از آب درآمده، دوباره میرفتیم سر صحنه. حتی طراحی صحنهی خاصی هم نداشتیم. محیط و آدمها برایم مهمتر از دکور بودند.»
در ادامه گفتوگو، بحث به تأثیرپذیری ناخودآگاه از سینمای ایران و جهان میرسد. او این موضوع را کاملاً طبیعی میداند: «ما همیشه تحت تأثیر دیدهها و تجربههایمان هستیم، حتی اگر خودمان ندانیم. مثلاً وقتی شخصیت سامی را نگاه میکنم، ناخودآگاه یاد زارمحمد میافتم؛ آدمی که در تنهایی خودش میجنگد. یا در نیمه بسته حسِ انتظار امیر نادری را میبینم. بعضی دیالوگها هم مرا یاد ناخدا خورشید میاندازد — همان ناخدایی که یک دستش را ندارد. اینها همه در ذهن فیلمساز میماند و بعدها، ناخودآگاه به شکل الهام در کارش ظاهر میشود.»
او در پایان با تواضع از منتقدان و مخاطبان یاد میکند: «گاهی خودِ فیلمساز از این تأثیرات بیخبر است و این منتقدان و تماشاگراناند که آنها را کشف میکنند. خوشحالم که درباره این موضوعها گفتوگو میکنیم. و در آخر، از آقای طوسی عزیز هم تشکر میکنم؛ خوشحالم دوباره دیدمتان. چند جلسه با هم صحبت کردیم و همیشه از نظراتتان بهرهمند شدم.»

نشست نمایش و بررسی «سامی» در خانه هنرمندان ایران
جواد طوسی سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: «من حدود ۲۵ سال است که آقای حبیب باویساجد را میشناسم. در این سالها در موقعیتهای مختلف با ایشان برخورد داشتهام. حبیب همیشه توانسته تصمیمات شخصی و نگاه خاص خودش را در آثارش اعمال کند و در نهایت خروجی کارش همواره یک دستاورد فرهنگی بوده است.»
این منتقد در ادامه با یادآوری نخستین دیدار خود با باویساجد گفت: «چند سال قبل، در یکی از جشنوارههای سینمای اجتماعی در جنوب، به اتفاق آقای کیانوش عیاری، خانم میلانی، خانم کریمی و جمعی از سینماگران حضور داشتیم. همانجا بود که آشنایی جدی من با او شکل گرفت. آن زمان، سال ۱۳۷۸، ایشان مشغول ساخت فیلم مستندی درباره احمد محمود بود و من هم با نگاه محدود خودم در آن پروژه درباره این نویسنده برجسته صحبت کردم.»
این منتقد با اشاره به مسیر حرفهای باویساجد ادامه داد: «در تمام فیلمهای مستند، کوتاه و حالا فیلم بلندش، یک دغدغهمندی جدی وجود دارد. او هیچگاه یکدفعه اثری را تولید نمیکند. برایش مهم است که موضوع محوری را درست بفهمد و زبان مناسبی برای روایت آن پیدا کند. این تداوم تجربه و آزمون و خطا را میتوان در سامی بهوضوح دید.»
این منتقد درباره نسخه فعلی فیلم «سامی» توضیح داد: «ورژنی که من دیدم با نسخه ابتدایی که او بهصورت خصوصی نمایش داده بود، تفاوت زیادی دارد. تدوین جدید، نگاه تازهای به اثر داده و فیلم را بسیار منسجمتر کرده است. اکنون سامی فیلمی یکدست و دارای انسجامی چشمگیر است که از ابتدا تا انتها تکلیف مخاطب را روشن میکند و او را با شخصیت اصلی همراه نگه میدارد.»
او با اشاره به موقعیت جغرافیایی فیلم گفت: «در طول فیلم، پرسهزنی سامی را در جغرافیایی میبینیم که در تضادی تاریخی قرار گرفته است. بدون آنکه کارگردان بخواهد شعار بدهد، از دورانی میگذرد که پر از التهاب، تخریب و تبعات انسانی بوده است. یکی از سکانسهای بهیادماندنی فیلم، صحنه قهوهخانه است؛ جایی که بحث بیکاری و اعتصاب کامیونداران مطرح میشود. سامی، برخلاف دیگران، از درگیری فاصله میگیرد چون دغدغههای شخصی و عمیقتری دارد.»
او افزود: «مشکلات اقتصادی برای «سامی» هم وجود دارد، اما دوربین با هوشمندی از خلال پرسهزنیهایش، لایههای عمیقتری از زندگی او را نشان میدهد. در پسزمینه، لولههای نفت، پالایشگاهها و ماشینهای مدرن در مقابل فقر و فرسودگی، تضادی گویا میسازند؛ تصویری از جنوبی که جنگ را پشت سر گذاشته اما آثارش هنوز بر زندگی مردم سایه انداخته است.»
این منتقد با اشاره به ویژگیهای بصری و نمادگرایانه فیلم گفت: «کابوس ذهنی «سامی»، که گاه با رویا درهم میآمیزد، از بهترین لحظات فیلم است. حضور همسر از دسترفتهاش بهشکلی استعاری و از طریق زبان تصویر حس میشود. در پایان فیلم، صحنهای هست که سامی دستی بر یال اسب میکشد و انگار با همان انگشتر عقیق همسرش، او را در کنار خود حس میکند. این قرینهسازیهای تصویری از نقاط قوت فیلم است که بدون هیچ دیالوگ اضافی معنا میگیرد.»
او سپس به جایگاه «سامی» در سینمای مستقل ایران پرداخت: «این فیلم تعریفی تازه از سینمای مستقل ارائه میدهد. اهمیتش در فرم است، اما این فرم هرگز به نمایش تصنعی یا اگزوتیک تبدیل نمیشود. باویساجد عناصر فرهنگی و اجتماعی جنوب را هوشمندانه در دل روایت جای داده و فضا و جغرافیا را به بخشی از شخصیت فیلم بدل کرده است.»
در بخش دیگری از صحبتها، او اشاره کرد: «در نگاه سامی، گاهی میتوان ردپایی از قهرمانان آثار ناصر تقوایی، بهویژه «ناخدا خورشید» دید. اما تفاوت اینجاست که قهرمان باویساجد بسیار آسیبپذیرتر است؛ انسانی که میخواهد قهرمان باشد، اما زمین و زمان علیه اوست.»
طوسی با تحسین فیلمنامه و دیالوگنویسی اثر گفت: «یکی از ویژگیهای برجسته فیلم، دیالوگنویسی حبیب باوی ساجد است. گفتوگوها گاه لحنی شاعرانه دارند، بهویژه میان مادر و پسر، که به نوعی بازتاب پیکره درونی سامی هستند. او انسانی است در میانه تضادی تاریخی و اجتماعی که هنوز ادامه دارد.»
طوسی در نشست فیلم «سامی» در ادامه سخنانش، به جنبههای تصویری و محتوایی اثر پرداخت و گفت: «در پسزمینه فیلم، طبقهای دیگر از جامعه خود را به رخ میکشد. صحنهای که موتور سامی در میان انبوه ماشینهای مدرن خاموش میشود، بازتابی از واقعیت انسان جنوبی است که جنگ را پشت سر گذاشته، اما هنوز تبعات آن بر زندگیاش سایه دارد.»
او با اشاره به فضای ذهنی فیلم افزود: «کابوسهای ذهنی سامی که گاه با رؤیا درهم میآمیزند، از نقاط برجسته اثرند. در پایان، جایی که او دستی بر یال اسب میکشد، همسر از دسترفتهاش را با انگشتر عقیق در ذهنش میبیند؛ قرینهای تصویری که با زبان سینما، پیوندی میان عشق، فقدان و زمان برقرار میکند.»
این منتقد «سامی» را تعریفی تازه از سینمای مستقل دانست و ادامه داد: «فیلم در عین ادای دین به فیلمسازان مورد علاقهی بابیساجد، هرگز به فرمگرایی تحمیلی یا ظاهرسازی نمیافتد. او از دل جغرافیا و اقلیم جنوب الهام گرفته و لوکیشن را به بخشی از شخصیت فیلم تبدیل کرده است. فضا و جغرافیا در این اثر زندهاند و هویت دارند.»
او در ادامه با اشاره به تأثیرات سینمای کلاسیک ایران گفت: «در نگاه سامی میتوان رگههایی از «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی دید، اما قهرمان باویساجد بسیار آسیبپذیرتر است؛ انسانی که میخواهد قهرمان بماند اما زمین و زمان علیه اوست.»
طوسی همچنین بر نشانهشناسی درونی فیلم تأکید کرد: «زمین و اسب در فیلم نقش نمادین دارند. اسب یادآور تنهایی و استقامت است، اما در اینجا، بیش از آنکه نشانه قدرت باشد، بازتابی از فرسودگی و انزواست. هرچه پیش میرویم، این نشانهها یکییکی از سامی گرفته میشوند.»
وی با اشاره به دیالوگنویسی شاعرانه اثر گفت: «یکی از ویژگیهای شاخص فیلم «سامی» ، لحن شاعرانه گفتوگوهاست. مکالمات میان مادر و پسر، زمزمههایی از درون سامیاند؛ انسانی که در میانهی تضادهای تاریخی و اجتماعی جنوب، به دنبال معنای بودن است.»
او سخنانش را چنین به پایان برد: «سامی» بازتاب تضادی انکارناپذیر است؛ میان رؤیا و واقعیت، میان جنوبِ جنگدیده و مردمانی که هنوز در جستوجوی هویتاند. و این همه، تنها با زبان تصویر و سینما روایت میشود.»
طهماسب صلحجو در این نشست گفت: «واقعیتش قرار نبود صحبت کنم، اما بعد از دیدن فیلم ، نمیتوانستم چیزی نگویم. در یک جمله ساده میخواهم بگویم که «سامی» فیلم خوبی است؛ هم از نظر ساختار و هم از نظر ویژگیهای فنی و تکنیکی.»
او در ادامه افزود: «فیلم «سامی» درباره یک تراژدی انسانی در تاریخ معاصر ماست، اما نکته قابل توجه این است که از دل رنج، تهدید و مرگ، زیبایی خلق میکند. «سامی» درباره جنگ است، اما از طریق تصاویر زیبا و قاببندیهای دقیق، مخاطب را به تأمل وادار میکند، نه به اندوه محض. در واقع، سیاهی را فریاد نمیزند، بلکه آن را در ذات روایت پنهان میکند — و همین کار ارزشمند و دشواری است.»
این منتقد با اشاره به جنبههای بصری فیلم «سامی» گفت: «استفاده هوشمندانه از دوربین و لانگشاتهای چشمنواز از جغرافیای جنوب، نشان میدهد که ما سرزمینی زیبا داریم — سرزمینی دوستداشتنی که گرفتار جنگ شده است. در پس این قابهای زیبا، حقیقت تلخی نهفته است: زیباییای که زیر سایه جنگ اسیر مانده.»
او در ادامه با طرح نگاهی تأملبرانگیز گفت: «فیلم «سامی» به ما یادآوری میکند که جنگها آغاز مشخصی دارند، اما پایان ندارند. شاید بدانیم فلان جنگ چه سالی شروع شد، اما هیچوقت نمیتوان گفت کی تمام میشود. جنگ ادامه دارد، در زمین، در ذهن، در نسلها.»

نشست نمایش و بررسی «سامی»
صلحجو با اشاره به یکی از صحنههای تأثیرگذار فیلم «سامی» توضیح داد: «در یکی از صحنهها، مادری روی مین میرود، میمیرد، اما فرزندش زنده میماند با پایی از دسترفته. این استعارهای تکاندهنده است؛ جنگ حتی با کودکِ بهدنیانیامده هم کار دارد. این صحنه نشان میدهد که زخم جنگ از نسلها عبور میکند.»
او تأکید کرد که زیبایی فیلم «سامی» در بیان همین مفاهیم تلخ است: «وقتی میگویم فیلم زیباست، منظورم این نیست که رنج را تزیین کرده؛ بلکه منظورم این است که توانسته است از دل فاجعه، معنا و انسانیت بیرون بکشد. ارزشهایی که جنگ از ما میگیرد، در این فیلم دوباره احیا میشوند.»
در پایان، طهماسب صلحجو ابراز امیدواری کرد که «سامی» در سطح جهانی دیده شود: «امیدوارم این فیلم بتواند در جشنوارهها بدرخشد. چون درباره مسئلهای جهانی حرف میزند؛ مسئلهای که فقط مختص جنوب یا ایران نیست، بلکه درد مشترک تمام ملتهایی است که طعم جنگ را چشیدهاند. این فیلم یادآور این است که جنگ، اگرچه در جغرافیایی خاص رخ میدهد، اما زخمهایش مرز نمیشناسد.»
امرالله احمدجو فیلمنامهنویس و کارگردان گفت: «تبریک به حبیب عزیز برای ساخت این فیلم، هرچند میتوان درباره آن بسیار صحبت کرد، اما تجربه اولین فیلم او یک موفقیت بزرگ است. در آثار اول، طبیعی است که تمرکز گاهی پراکنده باشد و همه عناصر داستانی، تجربی و شاعرانه با هم ترکیب شوند، اما با تمرکز بیشتر میتوان در کارهای بعدی جزئیات را به شکل دقیقتر مدیریت کرد.»
او ادامه داد: «یکی از نقاط قوت فیلم «سامی» ، حضور برجسته مکانها است؛ مکان میتواند شخصیت داشته باشد و عشق ورزیدن به جایی که در آن زندگی میکنیم، در کنار شخصیت اصلی، اثر را غنیتر میکند. امیدوارم این نگاه تداوم داشته باشد و در آثار بعدی، تصمیمهای روشنتری درباره ترکیب عناصر داستانی و تجربی گرفته شود.»
سیفالله صمدیان با نگاه تحلیلی خود گفت: «در این فیلم، ترکیبی از مستند، تجربی و داستانی را میبینیم. اما از ابتدا تا انتهای فیلم، من بدون هیچ تعارفی و بدون نیاز به میکروفون و بازیهای صحنهای، خودِ حبیب را میدیدم؛ مسیری که او از روزهای جنگ تا امروز طی کرده است.»
او با اشاره به تجربه و مسیر سینمایی حبیب ادامه داد: «فکر میکنم اینکه این جوان با این همه حس، تجربه و توانایی، در چنین مسیر دشواری گرفتار شده و همچنان با همه محدودیتها کارش را ادامه میدهد، قابل تحسین است.
حبیب نشان میدهد که ارزش واقعی فیلم کوتاه، حتی از فیلمهای بلند متوسط، بسیار بالاتر است؛ چرا که در آن احساس، تجربه و زندگی سینما موج میزند.»
این هنرمند سپس به ارتباط حبیب با ادبیات و هنر اشاره کرد: «حبیب تمام حیاتش با سینما گره خورده است. از شعر و ادبیات گرفته تا عکاسی و تجربههای مختلف، همهچیزش با سینما در ارتباط است. مثل حرفی که کیارستمی درباره امیر نادری زد، که میگفت او زندگیاش را در سینما گذاشته، میتوان درباره حبیب هم گفت: او تمام زندگیاش را وقف سینما کرده و هر لایهای از تجربهاش را در فیلمهایش بازتاب میدهد.»
او با تأکید بر حس همدلی و نگاه انسانی حبیب گفت: «من از دور نگاهش میکردم، اما خیلی به او نزدیک بودم. بهخصوص اینکه بسیاری از صحنهها و تصاویر فیلم «سامی» ، از جهان معلولین و قربانیان جنگ گرفته شده است. موضوعی که من در کارهای قبلی حبیب و سایر همکاران هم دیدهام. حبیب خواست خودش، با تمام داشتهها و حتی نداشتههایش، تواناییهایش را در عرصه سینمای بلند داستانی نشان دهد؛ و به نظر من در کل فیلم، این کار را به بهترین شکل انجام داده است، بدون آنکه مستقیم از خودش سخن بگوید یا فیلمش را وسیلهای برای نمایش خودش کند.»
مجید جوانمرد درباره فیلم «سامی» گفت: «فیلم حبیب را میتوان یک اثر نیمه مستند و نیمه داستانی دانست. ساختمان دراماتیک سنتی ندارد، اما از نظر بصری و فضاسازی جای تقدیر دارد. در جاهایی که سامی به دنبال کسی میرود تا زمینش را پاکسازی کند، بیننده انتظار دارد داستان به سمت کشمکش و اتفاقات دراماتیک برود، اما فیلم به فضاها و موضوعات دیگری هم میپردازد و همین انعطاف، از ویژگیهای خاص آن است.»
او افزود: «این فیلم از سینمای بدنه و داستانی رایج فاصله زیادی دارد. با این حال، حبیب موفق شده تجربه و نگاه شخصی خود را به تصویر بکشد و به ما سرزمین و جنگ را نشان دهد. امیدوارم در آینده بتواند یک فیلم سینمایی درست و حسابی بسازد و این استعداد بصری و فضاسازی را در داستانی کاملتر به نمایش بگذارد.»
او در پایان با نگاهی شخصی به مسیر حبیب گفت: «من به حبیب تبریک میگویم؛ چه از نظر تجربه شخصی و چه از نظر توانایی خلق این فیلم که به رغم نداشتن فرم کلاسیک داستانی، بیننده را با خود همراه میکند.»
هوشنگ گلمکانی منتقد نیز مهمترین ویژگی این فیلم را جنوبی بودن آن دانست و گفت: «یکسری موضوعات غریزی است، در فیلم شما حس جنوبی بودن احساس میشد، این فیلم کاملا جنوبی است به این خاطر که حس و احساس را به صورت کامل منتقل میکند و پلانهای طولانی آن نیز ما را یاد امیر نادری دونده میاندازد.»



























